هستی شناسی شئ محور و تأثیر آن بر معماری
در اینجا به چند مسیر که هستی شناسی شی محور بر معماری اثر گذاشته است اشاره داریم .
هستی شناسی شئ محور معماران و طراحان را تشویق میکند عاملیت ، انرژی (Vitality) در ابژه ها ، متریال ها و حتی فرآیند ساخت را در نظر بگیرند. بر خلاف دیدگاه رایج که معماری را تنها حاصل یک نیت انسانی می بیند ، هستی شناسی شئ محور نقش فعال موجودیت های غیر انسانی (Non-human Entities) را در شکل گیری نتایج معماری برجسته می کند.این تغییرات در دیدگاه می تواند منجر به رویکردهای طراحی جامع تری شود که کیفیت و پتانسیل ذاتی ابژه ها و متریال ها را در نظر میگیرند.
هستی شناسی شئ محور باعث ارزیابی مجدد روابط انسان ها و ابژه ها و محیط هایی می شود آنها با آن تعامل دارند .با شناخت عاملیت و اهمیت ابژه ها و موجودیت های غیر انسانی ، هستی شناسی شی محور رابطه سلسله مراتبی بین انسان و ابژه را به چالش می کشد.این پیکر بندی مجدد (Reconfiguration) امکاناتی را برای روابط متقابل و همزیستی بیشتر بین مردم ، ساختمان و دنیای مادی باز میکند.
هستی شناسی شئ محور توجه را به مادی بودن معماری جلب میکند و براهمیت تامل بر حضور بازیگران غیر انسانی در محیط ساخته شده تأکید میکند. هستی شناسی شئ محور معماران را تشویق میکند تا با کیفیت ها، توانایی ها و رفتارهای ذاتی مواد ، اجزا و ابزار درگیر شوند و نقش آنها را در شکل دهی تجریه و عملکرد معماری تشخیص دهند.
هستی شناسی شئ محور معماران را دعوت می کند تا به معماری به عنوان مجموعه ای پیچیده ازاشیاء به هم پیوسته نگاه کنند، نه اینکه صرفا به ساختمان به عنوان یک موجودیت واحد تمرکز کنند .این دیدگاه روابط و تعاملات بین اجزای معماری اعم از انسان ساخت و طبیعی را در نظر میگیرد و در هم تنیدگی ابژه ها را در محیط ساخته شده را تصدیق می کند و همینطور می تواند به استراتژی های طراحی متفاوتی منجرشود که به هم پیوستگی و وابستگی های عناصر معماری را تشخیص می دهد.
هستی شناسی شئ محور چارچوبی را بر درک ابعاد اکولوژیکی معماری ارائه میدهد.این مکتب فکری با شناخت عاملیت (Agency)و اهمیت عناصر طبیعی مانند مناظر، اکوسیستم ها و ابژه ها ، معماران را ترغیب میکند تا تأثیرات ریست محیطی طرح های خود را در نطر بگیرند.این میتواند منجر به تأکید بیشتر بر کاربردهای طراحی پایدار و احیاکننده (Regenerative)شود که روابط و وابستگی های اکولوژیکی را در سیستم های معماری به حساب می آورد
هستی شناسی شئ محور به درک عمیق تر سیاست فضایی تعبیه شده در محیط های معماری کمک میکند .معماران با شناخت عاملیت ابژه و نقش آنها در شکل دادن به تعامالات اجتماعی و پویایی قدرت ، می توانند به طور انتقادی چگونگی تأثیر فضا بر رفتارها ، روابط و سلسله مراتب اجتماعی انسان را بررسی کنند.این آگاهی می تواند مداخلات طراحی که با هدف به چالش کشیدن یا از بین بردن روایت های فضایی و ساختارهای قدرت تثبیت شده اند را بیان می کند.
به طور کلی میتوان گفت هستی شناسی شئ محور با گسترش دامنه توجه فراتر از دیدگاه انسان محور و تشویق به درک جامع تر از عاملیت و اهمیت ابژه ها بر معماری اثر گذاشته است.
تنطیم و گردآوری